
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۶۲۰
۱
زلف شبرنگ، پریشان بر و دوش مکن
خویش را بیهده چون کعبه سیه پوش مکن
۲
تا ز قانون طرب، دست نشویی در بزم
رود اشکم چو درآید به صدا، گوش مکن
۳
بوی شیر از لب چون لعل ترت می آید
آب اگر در قدح باده بود، نوش مکن
۴
شب به گلشن چو روی، دست به شوخی مگشا
گل چراغی به رهت داشته، خاموش مکن
نظرات