
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۶۴۲
۱
چرخ نامرد است، اگر مردی ازو یاری مخواه
خویش را در زیر بار یک جهان خواری مخواه
۲
تا توان از تلخ و شیرین جهان پرهیز کرد
همچو چشم خوبرویان، غیر بیماری مخواه
۳
در لباس خرمی صد عقده می روید ز دل
سرو قامت باش، لیکن رخت زنگاری مخواه
۴
در شب زلفش مده چون شانه هرگز تن به خواب
گر سراپا چشم گردی، غیر بیداری مخواه
۵
زورق از یمن سبکباری به ساحل می رسد
جان اگر خواهی، درین دریا گرانباری مخواه
نظرات