
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۶۷۹
۱
صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی
بی موجه الم نیست، خارای زندگانی
۲
روزی که زندگانی، گردون نصیب ما کرد
ای کاش مرگ می بود، در جای زندگانی
۳
ای ساکن عدم زار، کشتی مران در آبش
طوفانی ملال است، دریای زندگانی
۴
در باب غم فروزی، یکسان فتاده ما را
با روزهای ماتم، شبهای زندگانی
۵
آب حیات می بود در طالع سکندر
چون خضر اگر نمی گشت، جویای زندگانی
۶
غیر از شراب کلفت، چیز دگر ندارد
گویا سبوی چرخ است، مینای زندگانی
۷
ما و شهادت عشق، در کوچه خموشان
کآسودگی ز ما برد، غوغای زندگانی
۸
طغرا اگر نمی کرد، شرح غبار خاطر
کی گردباد می داشت، صحرای زندگانی؟
نظرات