طغرای مشهدی

طغرای مشهدی

شمارهٔ ۷۴۹

۱

من نه ابرم، نه تو گل، بهر چه در باغ وصال

چون زمین تر شود از گریه من، خنده کنی

۲

چون روی پیشتر از موسم گل رو به چمن

بی نیازش ز گل موسم آینده کنی

۳

من و آن لعل روان بخش که از یک سخنش

دل اگر مرده صدساله بود، زنده کنی

۴

بس که خوب است سراپای تنت چون خورشید

بدنما گر بود آیینه، خوشاینده کنی

تصاویر و صوت

نظرات