
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۷۵۳
۱
بس که گشته شیوه اسلامیان حق دشمنی
حق گریزد از مسلمان در پناه ارمنی
۲
دختر رز، گر نسازد با هوسناکان جام
می شود در مذهب مفتی، سیاست کردنی
۳
قاضی ما بس که شد در رشوه خواریها دلیر
می شمارد تیغ را از رشوه های خوردنی
۴
مشعل زرین توقع دارد از من میر شب
گر بود از شمع آهی کلبه ام را روشنی
۵
چون بماند سنگ درکشمیر بربالای سنگ؟
خاک این ملک از ستم شد همچو آتش رفتنی
۶
هر مسلمانی که نعمت پرور این باغ بود
شد ز دست هندوی حاکم، فقیر گلخنی
نظرات