
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۷۶۴
۱
گل را نبود رونق رویی که تو داری
سنبل ندهد نکهت مویی که تو داری
۲
چون بوی ترا تحفه به گلشن نبرد باد؟
بوی گل تر نیست چو بویی که تو داری
۳
روی تو نکو، موی تو خوش، لیک چه حاصل؟
یک دم نتوان ساخت به خویی که تو داری
۴
ساقی، قدح از چشمه به دست آر، که امشب
دریا شده مهمان سبویی که تو داری
۵
زآیینه انصاف ببین صورت خود را
چون بوسه نخواهیم ز رویی که تو داری؟
نظرات