
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۹۴
۱
منت آب خضر نیست جوی بر سر ما
طالع خشک لبی مانده به اسکندر ما
۲
ما زسیم و زر خود، بزم نکردیم چو شمع
دیگران بزم فروزند ز سیم و زر ما
نظرات